ولایت اهل بیت علیهم السلام و اثرپذیری جمادات | نقدی بر ادعای حمود نائف دبوس

✍🏻 سید علیرضا رفیعی علویچه
دانلود فایل PDF

سؤال

یکی از عالمان اهل‌سنت، به نام حمود نائف دبوس معتقد است، نزد شيعه اعتقاداتی وجود دارد که نه با عقل سازگار است و نه با آیات قرآن؛ همچنان‌که ایشان قائل هستند ولایت اهل‌بیت علیهم السلام بر جمادات و موجودات عالم اثر می‌گذارد به‌طوری‌که اگر میوه‌ها ولایت اهل‌بیت علیهم السلام را نپذیرند، تلخ می‌شوند و در این زمینه نیز روایاتی را نقل می‌کنند.[۱] اکنون سؤال آن است که چه ملازمه‌ای بین ولایت اهل‌بیت علیهم السلام و اثرپذیری جمادات وجود دارد؟ و حال آنکه قرآن می‌فرماید: آنچه در آسمان و زمین است، خاضع در برابر وحدانیت خداوند است[۲] و اسمی از تاثیر پذیری جمادات از ولایت اهل‌بیت علیهم السلام نمی‌برد؟

پاسخ اجمالی

این دسته از روایات در معتبرترین منابع شیعه نقل شده است، به همین جهت نزد شیعه مورد قبول است؛ ولی معنای واقعی آنها روشن نیست از همین رو مرحوم مجلسی رحمة الله علیه احتمالات مختلفی ذیل این روایات بیان کرده‌اند. البته واضح است که میان توحید و ولایت اهل‌بیت علیهم السلام تضادی نیست؛ بلکه قابل جمع هستند.

پاسخ تفصیلی

علی‌رغم پذیرفته بودن ضرورت وجود امامت نزد فریقین، اختلاف در مصداق است. با توجه به این اختلاف، مفاد و داشته‌های دو مذهب نیز متفاوت می‌شود؛ چراکه شیعیان عقاید و احکام خویش را از پیامبر و اهل‌بیت دریافت می‌کند؛ درحالی که اهل‌سنت در مسائل فقهی به مذاهب حنبلی، شافعی، مالکی و حنفی تقسیم می‌شوند و پایه‌های اعتقادی خود را با توجه به امور تاریخی پایه گذاری می‌کنند و همچنین مستمسک آنان در مسائل اعتقادی، مطالب بیپایه و اساس؛ همچون عدالت صحابه، شورا و … است. در نهایت اهل‌سنت مسائل فقهی و اعتقادی خود را از غیر معصوم دریافت می‌کنند. با توجه به این اختلاف، شبهه یاد شده پیش می‌آید و نمونه‌های آن مطرح می‌شود. پس چنانچه اشکالی از سوی هر یک از دو مذهب متوجه دیگری شود، لازم است تا اشکال کننده آشنا به مبانی مذهب مخالف باشد؛ درحالی که معلوم است اشکال کننده، قبل از بیان این اشکال به منابع شیعه رجوع نکرده و علاوه بر آن قواعد بحث را رعایت نکرده است و باتوجه به دیدگاه خود به شبهه‌پردازی پرداخته است. از این‌رو شبهه مطرح شده، در دو مقام پاسخ داده خواهد شد، اما ابتدا برخی از این دسته روایات ذکر می‌شود:

۱.     مصادر این روایت

به جهت رعایت اختصار، تنها به سه مورد از مصادری که به نقل این گونه روایات مبادرت کرده‌اند پرداخته می‌شود:

۱.۱. علل الشرایع (م. ۳۸۱)

عبد الله بن محمد بن عبد الوهاب قرشى از منصور بن عبد الله بن ابراهيم اصفهانى از على بن عبد الله اسكندرانى از عباس بن عباس قانعى از سعيد كندى، از عبد الله بن حازم خزاعى، از ابراهيم بن موسى جهنى، از سلمان فارسى، ايشان گفتند: رسول خدا صلى الله عليه و آله به على عليه السلام فرمودند: يا على انگشتر را به دست راست نما تا از مقربين‏ درگاه الهى باشى. على عليه السلام عرض كردند: يا رسول الله مقربين درگاه الهى چه كسانى هستند؟ رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: جبرئيل و ميكائيل. على عليه السلام عرض كردند: چه انگشترى به دست نمايم؟ رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: عقيق سرخ، چه آن كه اين سنگ به وحدانيت حق عز و جل و به نبوت من و به وصى بودن تو و به امامت فرزندانت و به بهشتى بودن دوستانت و به اهل فردوس بودن شيعيان فرزندانت اقرار كرده است.[۳]

۲.۱. الاختصاص (م. ۴۱۳)

‏عن عمران بن یسار یشکری از ابوحفص المدلجی از شریف بن ربیعه از قنبر غلام امیرمومنان علیه السلام گفت: نزد امیرالمؤمنین علیه السلام بودم که مردی وارد شد و گفت: ای امیرالمؤمنین هوس هندوانه دارم، فرمود: پس امیرالمؤمنین علیه السلام به من دستور داد تا هندوانه ای بخرم، درهم خواستم، سه هندوانه برای ما آوردند، یکی را بریدم.» پس تلخ بود، گفتم: تلخ است یا امیرالمؤمنین علیه السلام. و گفت: آن را در آتش بیفکن، گفت: و دومی را بریدم، پس ترش شد و گفتم: ترش است یا امیرالمؤمنین علیه السلام. فرمود: آن را در آتش بینداز، پس سومی را بریدم و دراز شد، گفتم: کرم خورده است یا امیرالمؤمنین. فرمود: آن را در آتش بینداز سپس با درهمی ديگر سه هندوانه براي ما آوردند، روی پای ايستادم و گفتم: اي اميرالمؤمنين علیه السلام مرا از اين كار عفو فرمایید. انگار که قنبر از این اتفاق ناراحت بود، پس امیرالمؤمنین علیه السلام به او فرمود: ای قنبر بنشین آن اتفاقی که افتاد بدان جهت بود که به آن امر شده بود. پس نشستم و یکی را بریدم و شیرین بود گفتم یا امیرالمؤمنین علیه السلام شیرین است و حضرت فرمود بخور و ما را نیز سیر کن پس قطعه‌ای خوردم و به حضرت نیز دادم یک قطعه نیز به شخصی که نزد ما حاضر بود دادم سپس رو کردم به طرف امیرالمؤمنین علیه السلام کرد و سپس حضرت فرمود: ای قنبر، همانا خداوند تبارک و تعالی ولایت ما را بر آسمانها و اهل زمین و جن و انس و میوه‌ها و چیزهای دیگر عرضه کرد پس هر آنچه که ولایت ما را پذیرفت، پاک و نیکو و شیرین شد و آنچه که نپذیرفت پلید و رذل و متعفن شد.[۴]

۳.۱. فرحة الغری (م. ۶۹۳)

ديدم در كتابى از حسن بن الحسين بن طحال بغدادى كه او ذكر كرده بود كه خلف از سلف روايت كرده‏اند از عبد الله بن عباس كه رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) گفت با امير المؤمنين (علیه السلام) كه يا على! خداوند عالميان عرض كرد محبت ما اهل بيت را بر آسمانها و زمين پس اول چيزى كه قبول كرد و اجابت نمود آسمان هفتم بود؛ پس خداوند عالميان آن را مزين ساخت به عرش و كرسى؛ بعد از آن آسمان چهارم قبول كرد؛ پس مزين ساخت آن را به بيت المعمور؛ پس آسمان اول قبول كرد؛ پس مزين ساخت آن را به ستارگان زيرا كه به حسب حسن چنين توهم مى‏شود كه همه ستارگان در آنجاست اگر در حقيقت چنين نباشد؛ بعد از آن زمين حجاز اجابت نمود؛ حق تعالى آن را مشرف ساخت به خانه با حرمت و عزت، يعنى كعبه معظمه؛ بعد از آن زمين شام قبول كرد؛ پس او را زينت داد به بيت المقدس؛ بعد از آن زمين مدينه مشرفه قبول كرد؛ پس آن را شرف و منزلت كرامت كرد به قبر من؛ بعد از آن زمين كوفه قبول كرد، و حق- سبحانه و تعالى- آن را مشرف ساخت به قبر تو يا على! حضرت امير المؤمنين (علیه السلام) فرمود: يا رسول الله! من در كوفه عراق مدفون خواهم شد؟ حضرت فرمودند كه بلى، يا على! شهيد خواهى شد و مدفون خواهى شد در صحراى پشت كوفه ميان غريين- كه تفسيرش گذشت- و تلكهاى سفيد، و تو را خواهد كشت بدبخت‏ترين اين امت، عبد الرحمن بن ملجم. به حق آن خداوندى كه مرا به راستى به خلق فرستاده كه پى‏كننده ناقه صالح عذابش از او بدتر و عظيم‏تر نيست. يا على! ترا يارى و نصرت خواهد كرد از عراق صد هزار شمشير.[۵]
با توجه گزارش کوتاه و مختصری که بیان شد، روشن می‌شود، عالمان شیعه این روایات را قبول دارند و مهم‌تر آنکه بر اساس آن حکم کرده‌اند؛ همچنانکه در کتاب فرحة الغری شاهد چنین استدلالی هستیم. بنابراین پاسخ‌هایی که در ادامه به این شبهه داده می‌شود بر این امر استوار است که این روایات نزد شیعه معتبر هستند و بر همین اساس نیز عالمانی؛ همچون مرحوم مجلسی رحمة الله علیه دست به بیان تاویلات و احتمالات موجود در این روایات پرداخته‌اند.

۲.     عدم درک روایت

چگونه می‌شود بدون اینکه معنای روایت درک شود، بدان ملتزم شد؟!. به همین جهت باید دید آیا عالمان شیعه دباره این دسته از روایات چه گفته‌اند که با رجوع به کتاب بحار الانوار به این غایت مهم می‌رسیم؛ چنانکه مرحوم علامه مجلسی رحمة الله علیه بعد از نقل این روایات، آنان را از متشابهات می‌داند و معنای آن را به خدا و راسخون در علم واگذار می‌کند. ایشان معتقد است، در معنای این‌گونه روایات دو  احتمال وجود دارد:
احتمال اول آن که، نخست خداوند به اشیاء و جمادات شعور داده است، سپس بعد از پذیرش یا عدم پذیرش ولایت، شعور را از آنان سلب کرده است. در واقع این احتمال علامه بر قدرت و مشیت الهی استوار است.
احتمال دوم آن که، این دسته از روایات می‌خواهند شرافت و برتری برخی اشیاء را بفهمانند و به همین جهت است که بهترین جمادات به بهترین افراد؛ یعنی پیامبر و اهل‌بیت ایشان نسبت داده می‌شود و بدترین آنها را به خبیث‌ترین افراد؛ یعنی دشمنان اهل‌بیت منسوب می‌کنند.[۶]
بنابراین همانطور که مشاهده شد، این‌گونه روایات از متشابهات است که عقل بشر از درک حقائق آن قاصر است و از طرفی نمی‌توان آنها را کنار گذاشت؛ بلکه باید حقیقت را بر عهده خداوند و راسخون در علم واگذاشت. پس اشکال در این نوع روایات وارد نیست و به دیگر سخن به اصل اعتقادی اشکالی وارد نشده است.

۳.     اثبات شئ نفی ما عداه نمیکند

کاملا واضح است که مهم‌ترین دلیل استدلال کننده، آیه قرآن است؛ چنان‌که وی ادعا کرد در قرآن، خضوع جمادات در برابر وحدانیت خداوند بیان شده و سخنی از اثر پذیری جمادات به‌میان نیامده است. در نگاه نخست این کلام صحیح است اما بر خلاف میل اشکال کننده باید گفت: دلیل مساوی با مدعا نیست؛ یعنی شما معتقد هستید قرآن کریم همه اشیاء را خاضع در برابر خداوند معرفی می‌کند نه تاثیر پذیر از ولایت اهل‌بیت؛ درحالی‌که آیه اشاره به مطلب دیگری داد؛ توضیح آنکه، قرآن کریم در صدد بیان خضوع اشیاء نسبت به توحید است و این بدان معنا نیست که چون خاضع در برابر خداوند هستند، پس دیگر اثری از ولایت نمی‌پذیرند؛ بلکه این دو موضوع با یکدیگر جمع می‌شوند؛ یعنی هم می‌شود شیئ در برابر خداوند خاضع باشد و از سوی دیگر نیز ولایت اهل‌بیت را بپذیرد؛ به دیگر سخن اثبات شئ نفی ما عداه نمی‌کند. بنابراین استدلال به آیه تمام نخواهد بود.

نتیجه

خلاصه پاسخ بیان شده آن است که علیرغم اینکه این دسته از روایات در کتابهای معتبر شیعه وارد شده است، اما شبهه‌ای به اصل اعتقادی مسلم شیعه وارد نشده است و ثانیا آیه بیان شده در مقام بیان خضوع اشیاء برای خداوند است که این مطلب با اثر پذیری از ولایت اهل‌بیت علیهم السلام قابل جمع است تمام این مطالب حکایت از عدم تامل مستشکل دارد.

پی‌نوشت‌ها

[۱]. بحار الانوار: ۲۷/ ۲۸۳/ باب ما أقر من الجمادات والنباتات بولایتهم علیهم السلام.
[۲]. الحج: ۱۸، أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الْجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَابُّ وَ كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ وَ كَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذابُ وَ مَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ ما يَشاءُ.
[۳]. علل الشرایع: ۱/ ۱۵۸/ شماره ۳؛ حدثنا عبد الله بن محمد بن عبد الوهاب القرشي قال حدثنا منصور بن عبد الله بن إبراهيم الأصفهاني قال حدثنا علي بن عبد الله الإسكندراني قال حدثنا عباس بن العباس القانعي قال حدثنا سعيد الكندي عن عبد الله بن حازم الخزاعي عن إبراهيم بن موسى الجهني عن سلمان الفارسي قال: قال رسول الله ص لعلي ع يا علي تختم باليمين تكن من المقربين قال يا رسول الله و ما المقربون قال جبرئيل و ميكائيل قال بما أتختم يا رسول الله قال بالعقيق الأحمر فإنه أقر لله عز و جل بالوحدانية و لي بالنبوة و لك يا علي بالوصية و لولدك بالإمامة و لمحبيك بالجنة و لشيعة ولدك بالفردوس.
[۴]. الاختصاص: ۲۴۹؛ عن عمران بن يسار اليشكري عن أبي حفص المدلجي عن شريف بن ربيعة عن قنبر مولى أمير المؤمنين ع قال: كنت عند أمير المؤمنين ع إذ دخل رجل فقال يا أمير المؤمنين أنا أشتهي بطيخا قال فأمرني أمير المؤمنين ع بشراء بطيخ فوجهت بدرهم فجاءونا بثلاث بطيخات فقطعت واحدة فإذا هو مر فقلت مر يا أمير المؤمنين فقال ارم به من النار و إلى النار قال و قطعت الثاني فإذا هو حامض فقلت حامض يا أمير المؤمنين فقال ارم به من النار و إلى النار قال فقطعت الثالث فإذا مدودة فقلت مدودة يا أمير المؤمنين فقال ارم به من النار و إلى النار قال ثم وجهت بدرهم آخر فجاءونا بثلاث بطيخات فوثبت على قدمي فقلت أعفني يا أمير المؤمنين عن قطعه كأنه تأشم بقطعه فقال له أمير المؤمنين ع اجلس يا قنبر فإنها مأمورة فجلست فقطعت واحدة فإذا هو حلو فقلت حلو يا أمير المؤمنين فقال كل و أطعمنا فأكلت ضلعا و أطعمته ضلعا و أطعمت الجليس ضلعا فالتفت إلى أمير المؤمنين ع فقال يا قنبر إن الله تبارك و تعالى عرض ولايتنا على أهل السماوات و أهل الأرض من الجن و الإنس و الثمر و غير ذلك فما قبل منه ولايتنا طاب و طهر و عذب و ما لم يقبل منه خبث و ردؤ و نتن.
[۵]. فرحة الغري في تعيين قبر أمير المؤمنين عليّ بن أبي طالب عليه السلام في النجف‏: ۲۷؛ رأيت في كتاب عن الحسن بن الحسين بن طحال المقدادي قال روى الخلف عن السلف عن ابن عباس أن رسول الله ص قال لعلي ع يا علي إن الله عز و جل عرض مودتنا أهل البيت على السماوات فأول من أجاب منها السماء السابعة فزينها بالعرش و الكرسي ثم السماء الرابعة    أرض الشام فشرفها ببيت المقدس ثم أرض طيبة فشرفها بقبري ثم أرض كوفان فشرفها بقبرك يا علي فقال يا رسول الله أقبر بكوفان العراق فقال نعم يا علي تقبر بظاهرها قتلا بين الغريين و الذكوات البيض يقتلك شقي هذه الأمة عبد الرحمن بن ملجم فو الذي بعثني بالحق نبيا ما عاقر ناقة صالح عند الله بأعظم عقابا منه يا علي ينصرك من العراق مائة ألف سيف.
[۶]. بحار الانوار: ۲۷/ ۲۸۳.

Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp
مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *