شمس الدین ذهبی در مدح ابوبکر بن ابی دارم از علما و راویان قرن چهارم هجری (م ۳۵۲ هجری) مینویسد: «ابن أبي دارم الإمام الحافظ الفاضل محدّث الكوفة… كان موصوفاً بالحفظ والمعرفة.»[۱]
البته این مدح ها تا زمانی است که ابن ابی دارم بر اعتقاد سنی گری خودش باقیست. اما وقتی آخر عمر حقایق را بیان میکند برخورد ذهبی با او متفاوت میشود.
محمد بن احمد بن حماد در احوالات او میگوید: «كان مستقيم الأمر عامة دهره، ثم في آخر أيّامه كان أكثر ما يقرأ عليه المثالب، حضرته ورجل يقرأ عليه أنّ عمر رفس فاطمة حتى أسقطت محسناً؛[۲] ابن ابی دارم بیشتر عمر خود را اعتقاد صحیحی داشت تا آنکه در آخرعمرش بیشتر احادیثی که از دیگران میشنید، مطاعن ابوبکر و عمر بود، تا جایی که من خودم نزد وی بودم که دیدم مردی برای او روایت میکرد: عمر به فاطمه سلام الله علیها لگد زد و محسن را سقط کرد.
در این زمان ذهبی دیگر دست از مدح او برداشته و مینویسد: «فهذا ضال معثر؛[۳] او شخصی گمراه و دروغگو است.
[۱] . سير أعلام النبلاء: ۱۲/۱۲۶و ۱۵/۵۷۶
[۲] . لسان المیزان: ۱/۶۰۹
[۳] . ميزان الاعتدال: ۱/۶