اولین مسلمان کیست؟

طرح سؤال

آیا خلفاء در اسلام آوردن و پیشی گرفتن به سمت خیرات مقدم بر حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهما السلام بوده‌اند که ابوحنیفه آنها را با تمسک به آیات دهم و یازدهم سوره واقعه[۱]، افضل می‌داند؟[۲]

نقد و بررسی

اول مسلمان

اهل تسنن در بحث تواتر روایات دو مبنا دارند: در مبنای مشهور گفته‌اند باید تعداد افراد به گونه‌ای باشد که به صورت عادی، هم رأی و نظر شدن و هماهنگ کردن آنان برای دروغ گفتن و روایتی را جعل کردن، محال باشد. و در مبنای غیر مشهور تعداد صحابه نقل کننده روایت مشخص شده است، در صورتی یک روایت را این تعداد صحابی نقل نمایند، این روایت متواتر است. این تعداد را برخی از علمای اهل تسنن، حداقل چهار نفر[۳] و برخی پنج نفر[۴] و برخی ۱۰ نفر و برخی دوازده نفر و… گفته‌اند.[۵]

حال با توجه به اینکه احادیث اول مسلمان بودن امیرالمؤمنین علیه السلام را بیش از بیست نفر از صحابه[۶] رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده‌اند، تواتر این حدیث با توجه به نقل در کتب معتبر عامه و بر اساس هر دو مبنای اهل تسنن کاملاً ثابت است، و هیچ خدشه‌ای در آن وجود ندارد که اولین نفری که به رسول خدا صلی الله علیه و آله ایمان آورده است و اسلام را پذیرفته‌اند، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیهما السلام بوده است.[۷]

هر چند با اثبات تواتر حدیث دیگر نیازی به بحث بیشتر نیست اما با این حال برخی از علمای عامه را ذکر می‌کنیم که یا تصریح به صحت این روایات کرده‌اند و یا آن را در کتبی که ملتزم شده‌اند به جمع آوری احادیث صحیح، بیان کرده‌اند، که عبارتند از: حاکم نیشابوری[۸]، ذهبی[۹]، محمد بن عیسی الترمذی[۱۰]، ضیاء الدین مقدسی[۱۱]، هیثمی[۱۲]، البانی[۱۳]، ابوالفضل زین الدین عراقی[۱۴].

زمان اسلام ابوبکر

خوب است بدانیم طبق اعتراف برخی از علمای بزرگ عامه، ابوبکر بعد از پنجاه نفر ایمان آورد. طبری در تاریخ خود با ذکر سند از محمد بن سعد نقل می‌کند که او از پدرش می‌پرسد آیا ابوبکر اولین نفر اسلام را پذیرفت؟

و پدرش در جواب می‌گوید: خیر، به تحقیق پیش از او بیش از پنجاه نفر اسلام آورده بودند.[۱۵] همین روایت را ابن کثیر نیز نقل می‌کند[۱۶].

ابن ابی الحدید نیز در شرح نهج البلاغة خود در جواب استدلال جاحظ بر امامت ابوبکر، به صراحت بیان می‌کند که بر اساس نظر جمهور علماء، ابوبکر بعد از گروهی از مردان که از جمله آنان علی بن ابی طالب است؛ اسلام آورد. و در ادامه می‌گوید با تأمل در روایات صحیحه و اسانید قویه به این نتیجه می‌رسیم که علی بن ابیطالب [علیهما السلام] اول مسلمان است.[۱۷]

این تأخیر ابوبکر در اسلام آوردن را می‌توان به وضوح از متون روایات دیگر نیز استفاده کرد برای نمونه  بلاذری با سند خود، در انساب الاشراف روایتی را نقل می‌کند[۱۸] که کاملاً مشخص است که اسلام آوردن ابوبکر، مربوط به زمان دعوت علنی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است؛ که حداقل سه سال بعد از بعثت ایشان است.

نتیجه

از توضیحات مطرح شده به این نتیجه می‌رسیم که بحث اول مسلمان بودن امیرالمؤمنین علیه السلام از متواترات است. و لذا نمی‌توان از این طریق فضیلتی را برای ابوبکری که با تأخیر فراوان نسبت به امیرالمؤمنین علیه السلام اسلام آورده است؛ استفاده نمود. پس مصداق واقعی آیات شریفه، شخصی جز امیرالمؤمنین علیه السلام نمی‌تواند باشد.

سؤالی که در انتها باید از ابوحنیفه و پیروانش پرسید این است که: درباره زمان اسلام آوردن عمر و عثمان اختلافی وجود ندارد و همه به اتفاق تصریح دارند که آنها بعد از حضرت اسلام آوردند؛ چرا ابوحنیفه، عمر و عثمان را نیز به استناد همین آیات، افضل از امیر المؤمنین علیه السلام می‌داند؟!! آیا این کار با قصدی جز خیانت انجام گرفته است؟!!

پی‌نوشت‌ها

[۱] . «والسّابقون السّابقون؛ أولئك المقرّبون»

[۲] . از قول ابوحنیفه در: مجمل اعتقاد أئمة السلف ص۳۹ / الطبقات السنية في تراجم الحنفية ص۵۰ بترقيم الشاملة آليا؛ نقل شده است که : « پنجم: اقرار می‌کنیم به اینکه افضل این امت بعد از پیغمبرمان حضرت محمد علیه الصلاة و السلام؛ ابوبکر، سپس عمر، سپس عثمان، سپس علی است؛ به دلیل قول خداوند متعال «والسّابقون السّابقون؛ أولئك المقرّبون؛ في جنّات النّعيم» آنان که [در ایمان و عمل صالح] از دیگران پیشی گرفتند، مقربان [درگاه الهی] هستند، و در بهشت برین متنعم هستند.

هر شخصی که به کار نیک پیشی گیرد، نزد خداوند متعال افضل است. و هر مؤمن پرهیزکاری آنها را دوست می‌دارد، و هر منافق بدبختی بغض آن‌ها را دارد.»

[۳] . برای مثال در نزد ابن حزم اندلسی، نقل یک روایت از طریق چهار صحابه سبب تواتر مضمون آن حدیث شده است. ابن حزم  پس از نقل یک روایت از طریق چهار نفر از صحابی می‌نویسد:« ورویناه أيضًا مسندًا من طريق جابر. فهؤلاء أربعةٌ من الصّحابة – رضي اللّه عنهم -، فهو نقلٌ تواتر، ‌ولا ‌تحلّ ‌مخالفته». ابن حزم، المحلى بالآثار (بیروت: دار الفكر، بی‌تا)، ج ۷، ۴۸۹.

[۴] . مجد الدین بن تیمیه (جد احمد بن تیمیه) در کتاب المسودة فی اصول الفقه نام چهار نفر از علما سنی را ذکر می‌کند که  برای تواتر قائل به نقل حداقل پنج نفر از صحابه شده اند.« قال القاضي أبو يعلى متابعة لأبي الطيب وقاله قبلهما ابن ‌الباقلاني متابعة للجبائي يجب أن يكونوا أكثر من أربعة لأن ‌خبر ‌الأربعة لو جاز أن يكون موجبا للعلم لوجب أن يكون خبر كل أربعة موجبا لذلك ولو كان هكذا لوجب إذا شهد أربعة على رجل بالزنا أن يعلم الحاكم صدقهم ضرورة ویكون ما ورد به الشرع من السؤال عن عدالتهم باطلا». المسودة في أصول الفقه ص۲۳۶

[۵] . وأن الحديث الفلاني متواتر. وهو قليل لا يكاد يوجد في رواياتهم، وهو ما نقله من يحصل العلم بصدقهم ضرورة بأن يكونوا جمعا لا يمكن تواطؤهم على الكذب، (عن مثلهم من أوله) أي الإسناد (إلى آخره) ؛ ولذلك يجب العمل به من غير بحث عن رجاله، ولا يعتبر فيه عدد معين في الأصح.

قال القاضي الباقلاني: ولا يكفي الأربعة، وما فوقها صالح، وتوقف في الخمسة.

وقال الإصطخري: أقله عشرة، وهو المختار، لأنه أول جموع الكثرة.

وقيل: اثنا عشر عدة نقباء بني إسرائيل.

وقيل: عشرون.

وقيل: أربعون.

وقيل: سبعون عدة أصحاب موسى عليه الصلاة والسلام.

وقيل: ثلاثمائة وبضعة عشر، عدة أصحاب طالوت وأهل بدر، لأن كل ما ذكر من العدد المذكور في الأدلة المذكورة أفاد العلم.

(وحديث «من كذب علي متعمدا فليتبوأ مقعده من النار» متواتر) ، قال ابن الصلاح: رواه اثنان وستون من الصحابة.

وقال غيره: رواه أكثر من مائة نفس. تدريب الراوي في شرح تقريب النواوي ج۲ ص۶۲۷

[۶] . امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام، سید الشهداء حسین بن علی علیهما السلام، سلمان فارسی، مقداد بن اسود، ابوذر غفاری، عبد الله بن عباس، عمر بن الخطاب، خزیمة بن ثابت، جابر بن عبد الله الانصاری، زید بن ارقم، معقل بن یسار، لیلی الغفاریة، بریدة بن الحصیب، یعلی بن مرة، مالک بن الحویرث، الولید بن جابر، سعد بن ابی وقاص، خباب بن الأرت، ابو سعید الخدری، عبد الرحمن بن عوف، عبد الله بن فضالة، معاذ بن جبل

[۷] . برای نمونه : ابن عباس از خلیفه دوم نقل می‌کند: «عن عبد الله بن عباس قال سمعت عمر بن الخطاب وعنده جماعة فتذاكروا السابقين إلى الإسلام فقال عمر أما علي فسمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول فيه ثلاث خصال لوددت أن لي واحدة منهن فكان أحب إلي مما طلعت عليه الشمس كنت أنا وأبو عبيدة وأبو بكر وجماعة من الصحابة إذ ضرب النبي صلى الله عليه وسلم بيده على منكب علي فقال له يا علي أنت ‌أول ‌المؤمنين ‌إيمانا ‌وأول المسلمين إسلاما وأنت مني بمنزلة هارون من موسى»؛ تاريخ دمشق لابن عساكر ج۴۲ ص۱۶۷

[۸] . می‌نویسد: «هذا حديث صحيح الإسناد» . سند این حدیث صحیح است. المستدرك على الصحيحين للحاكم – ط العلمية ج۳ ص۱۴۷

[۹] . با نظر حاکم موافقت کرده است. همان

[۱۰] . بعد از نقل حدیث می‌نویسد: «هذا حدیث حسن صحیح» . این حدیث، حسن و صحیح است. سنن الترمذی ت بشار ج۶ ص۹۲

[۱۱] . این روایت را در کتاب الاحادیث المختاره او المستخرج من الاحادیث المختاره مما لم یخرجه البخاری ومسلم فی صحیحهما ، ذکر کرده است. الاحادیث المختارة ج۲ ص۲۶

[۱۲] . بعد از ذکر احادیث به سند احمد و طبرانی می‌نویسد: «رواه أحمد والطّبرانيّ، ‌وفيه ‌خالد ‌بن ‌طهمان وثّقه أبو حاتم وغيره، وبقيّة رجاله ثقات» . حدیث مذکور را احمد و طبرانی روایت کرده‌اند، در سند روایت فردی به نام خالد بن طهمان وجود دارد که او را ابوحاتم و دیگران توثیق کرده‌اند، و بقیه افراد سند روایت ثقه هستند. مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ج۹ ص۱۰۱

[۱۳] . حکم به صحت سند می‌نماید. سنن الترمذی ت شاکر ۵/ ۶۴۲

[۱۴] . بعد از ذکر حدیث به سند احمد و طبرانی می‌نویسد: «واسناده صحیح» سند این روایت صحیح است. تخریج احادیث الاحیاء ۱۱۸۰

[۱۵] . تاريخ الرسل والملوك، وصلة تاريخ الطبري ۲/ ۳۱۶

[۱۶] . البداية والنهاية ج۴ ص۷۲

[۱۷] . شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید: ۱۳/ ۲۲۴

[۱۸] . أنساب الأشراف للبلاذري: ۱۰/ ۵۴

منابع و مآخذ

  • قرآن کریم
  • ابن عساکر، أبو القاسم علي بن الحسن ابن هبة الله بن عبد الله الشافعي (٤٩٩ هـ – ٥٧١ هـ)، تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل أو اجتاز بنواحيها من وارديها وأهلها، دراسة وتحقيق: محب الدين أبو سعيد عمر بن غرامة العمروي، ناشر: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع ١٤١٥ هـ – ١٩٩٥ م
  • حاکم نیشابوری، أبو عبد الله محمد بن عبد الله الحاكم النيسابوري، المستدرك على الصحيحين، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت، چاپ اول ١٤١١
  • ترمذی، محمد بن عيسى بن سَوْرة بن موسى بن الضحاك، أبو عيسى (ت ٢٧٩هـ)،  الجامع الكبير (سنن الترمذي)، تحقیق و تخریج و تعلیق: بشار عواد معروف، ناشر: دار الغرب الإسلامي – بيروت، چاپ اول ١٩٩٦ م
  • ترمذی، محمد بن عيسى بن سَوْرة بن موسى بن الضحاك، أبو عيسى (ت ٢٧٩هـ)، سنن الترمذي، تحقيق وتعليق:أحمد محمد شاكر (جـ ١، ٢) ومحمد فؤاد عبد الباقي (جـ ٣) وإبراهيم عطوة عوض المدرس في الأزهر الشريف (جـ ٤، ٥)، ناشر: شركة مكتبة ومطبعة مصطفى البابي الحلبي – مصر، چاپ دوم ١٣٩٥ هـ – ١٩٧٥ م
  • مقدسی، ضياء الدين أبو عبد الله محمد بن عبد الواحد المقدسي (ت ٦٤٣ هـ)، الأحاديث المختارة أو المستخرج من الأحاديث المختارة مما لم يخرجه البخاري ومسلم في صحيحيهما، تحقيق: الدكتور عبد الملك بن عبد الله بن دهيش، ناشر: دار خضر للطباعة والنشر والتوزيع، بيروت – لبنان، چاپ سوم ١٤٢٠ هـ – ٢٠٠٠ م
  • هیثمی، أبو الحسن نور الدين علي بن أبي بكر بن سليمان الهيثمي (ت ٨٠٧هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، محقق: حسام الدين القدسي، ناشر: مكتبة القدسي، القاهرة، ١٤١٤ هـ، ١٩٩٤ م
  • أبو الفضل زين الدين عبد الرحيم بن الحسين بن عبد الرحمن بن أبي بكر بن إبراهيم العراقي (ت ٨٠٦هـ)، المغني عن حمل الأسفار في الأسفار، في تخريج ما في الإحياء من الأخبار، ناشر: دار ابن حزم، بيروت – لبنان، چاپ اول ١٤٢٦ هـ – ٢٠٠٥ م
  • بلاذری، أحمد بن يحيى بن جابر بن داود البَلَاذُري (ت ٢٧٩هـ)، جمل من أنساب الأشراف، تحقيق: سهيل زكار ورياض الزركلي، ناشر: دار الفكر – بيروت، چاپ اول ١٤١٧ هـ – ١٩٩٦ م
  • سیوطی، عبد الرحمن بن أبي بكر، جلال الدين السيوطي (ت ٩١١هـ)، تدريب الراوي في شرح تقريب النواوي، تحقیق: أبو قتيبة نظر محمد الفاريابي، ناشر: دار طيبة
  • آل تيمية [بدأ بتصنيفها الجدّ: مجد الدين أبو البركات عبد السلام بن تيمية (ت ٦٥٢ هـ)، وأضاف إليها الأب،: شهاب الدين عبد الحليم بن تيمية (ت ٦٨٢ هـ)، ثم أكملها الابن الحفيد: شيخ الإسلام تقي الدين أبو العباس أحمد بن تيمية (٧٢٨ هـ)]، المسودة في أصول الفقه، تحقيق: محمد محيي الدين عبد الحميد، ناشر: مطبعة المدني (وصورته دار الكتاب العربي)
  • تقي الدين بن عبد القادر التميمي الداري الغزي (ت ١٠١٠ هـ)، الطبقات السنية في تراجم الحنفية
  • عبد الله بن عبد المحسن بن عبد الرحمن التركي، مجمل اعتقاد أئمة السلف، ناشر: وزارة الشؤون الإسلامية والأوقاف والدعوة والإرشاد – المملكة العربية السعودية، چاپ دوم ١٤١٧هـ
  • أبو محمد علي بن أحمد بن سعيد بن حزم الأندلسي [الظاهري]، المحلى بالآثار، محقق: عبدالغفار سليمان البنداري
  • طبری، أبو جعفر، محمد بن جرير الطبري (٢٢٤ – ٣١٠ هـ)، تاريخ الطبري = تاريخ الرسل والملوك، محقق: محمد أبو الفضل إبراهيم [ت ١٩٨٠ م]، ناشر: دار المعارف مصر، چاپ دوم ١٣٨٧ هـ – ١٩٦٧ م
  • ابن کثیر، أبو الفداء إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي البصري ثم الدمشقي (ت ٧٧٤ هـ)، البداية والنهاية، تحقيق: عبد الله بن عبد المحسن التركي، ناشر: دار هجر للطباعة والنشر والتوزيع والإعلان، چاپ اول ١٤١٨ هـ – ١٩٩٧ م
  • ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ناشر: مکتبة آیة الله العظمی المرعشي النجفي (ره)
Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp
مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اولین-مسلمان-کیست