بررسی سند روایت “علي مع الحق” به روایت ابویعلی موصلی

چکیده

رسول الله صلی الله علیه و آله فرمودند بعد از من امتم به هفتاد و سه فرقه تقسیم می­‌شوند که فقط یک فرقه آن اهل بهشت و بقیه اهل جهنم هستند. از این رو بر ما واجب است در این مسیر برای شناخت آن فرقه بهشتی تلاش نماییم و پس از شناخت به آن معتقد شویم و از آن تبعیت کنیم تا سعادتمند و بهشتی گردیم.

اصلی ترین راه شناخت فرقه نجات، پس از مراجعه به کتاب خدا، رجوع به کلام رسول الله صلی الله علیه و آله است، اما با توجه به جعل روایات و تحریفات صورت گرفته در طول تاریخ باید اطمینان به صدور روایت از نبی اکرم صلی الله علیه و آله داشتیه باشیم و صحت آن روایت برای ما ثابت شده باشد، از این رو بررسی رجال یک سند از مهمترین راه رسیدن به صحت روایت است. البته ما شیعیان ادله کافی و جامع بر فرقه ناجیه بودن خود داریم اما این بحث از باب الزام خصم صورت می‌­گیرد تا اهل تسنن را نیز ملزم به پذیرش ادله بر اساس مبانی خود نماییم و راه عذر و توجیه را بر آنان ببندیم.

در این مقاله ما نیز با بررسی تک تک سند حدیث “علی مع الحق” به روایت ابویعلی موصلی در  کتاب (مسند) سعی در اثبات صحت، و اطمینان به صدور آن از زبان پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بر اساس مبانی رجالی اهل تسنن داریم.

کلید واژگان: علی مع الحق، مسند ابویعلی موصلی، رجال اهل تسنن، بررسی سندی.

مقدمه

یکی از روایاتی که در شأن امیر المؤمنین علی علیه السلام از زبان رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله صادر گردیده است روایت “علی مع الحق” است. این کلام نورانی رسول الله صلی الله علیه و آله نقل­های مختلفی دارد، در یکی از نقل­ها به روایت ابو سعید خدری چنین آمده: ما با عده‌اى از مهاجرین و انصار در کنار خانه رسول الله صلى الله علیه وآله نشسته بودیم، در این هنگام رسول الله صلی الله علیه و آله خارج شدند و فرمودند: آیا مى‌خواهید که شما را از بهترین فردتان آگاه کنم؟ گفتند: بلى. فرمودند: بهترین شما وفا داران و پاکیزه­گان هستند. و خداوند پرهیزکار در خفا را دوست دارد. ابو سعید خدری گوید: در این زمان على بن أبى طالب علیهما السلام از کنار ما گذشت؛ رسول الله صلی الله علیه و آله بلا فاصله فرمودند: حق با اوست، حق با اوست.

این روایت از مهمترین روایاتی است که با اثبات صحت آن، امامت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام اثبات می‌شود، زیرا این روایت بر امور مهمی دلالت دارد که هر کدام به تنهایی برای اثبات امامت و جانشینی رسول الله صلی الله علیه و آله کافیست، از جمله دلالت بر عصمت، افضلیت، واجب الاطاعه بودن، همچنین روایت بر عدم حقانیت دیگر مدعیان خلافت و جانشینی رسول الله صلی الله علیه و آله دلالت دارد، از این رو بررسی و اثبات صحت این روایت اهمیت ویژه­ای دارد.

متن حدیث

حافظ ابو یعلی موصلی این حدیث را در مسندش این چنین روایت کرده است: “حدّثنا محمّد بن عبّاد المكي، حدّثنا أبو سعید، عن صدقة بن الربيع، عن عمارة بن غزية، عن عبدالرحمن بن أبي سعيد، عن أبيه قال: كنّا عند بيت النبيّ صلّى الله عليه [وآله] وسلّم في نفر من المهاجرين و الأنصار، فخرج علينا، فقال: ألا أخبركم بخياركم؟ قالوا: بلى. قال: خياركم الموفون المطيّبون، إنّ الله يحبّ الخفيّ التقيّ.

قال: و مرّ علي بن أبي طالب، فقال: الحقّ مع ذا، الحق مع ذا”[۱].

بررسی سند

ابویعلی موصلی

أحمد بن عليّ بن المثنّي التّميميّ، أبو يعلى الموصليّ.

نظر عالمان جرح و تعدیل اهل تسنن

بزرگان اهل تسنن چون ابوحاتم و حافظ ابوعلی نیشابوری و… نزد او شاگردی کرده­اند. ذهبی می‌­گوید:

«روى عنه: أبو حاتم بن حبّان، وأبو عليّ الحافظ النّيسابوريّ، ويوسف الميانجيّ، وحمزة الكناني، وأبو بكر الإسماعيليّ، ومحمد بن النضر النحاس، ونصر بن أحمد المرجى، وأبو عمرو بن حمدان، وأبو بكر ابن المقرئ»[۲].

علاوه بر آن جمعی از عالمان جرح و تعدیل اهل تسنن به وثاقت او اشاره کرده­اند:

حاکم نیشابوری می‌­گوید: ابوعلی حافظ پیوسته از اتقان و حفظ ابویعلی تعجب می‌­کرد:

«كنت أرى أبا علي الحافظ معجباً بأبي يعلى الموصليّ وإتقانه، وحفظه حديث نفسه، حتّى كان لا يخفى عليه منه إلّا اليسير، رحمه الله»[۳].

سپس حاکم خود به وثاقت و امانت او تصریح می‌­کند، می‌­گوید:

«هو ثقة مأمون»[۴].

ابن قطلوبغا نیز او را در کتاب الثقات ذکر کرده است[۵].

ابن حبان نیز او را توثیق کرده و او را فردی متقن دانسته است، ذهبی می­گوید:

«ووثّقه ابن حبّان، ووصفه بالإتقان والدّين، وقال: بينه وبين النبي صلى اللّه عليه [وآله] وسلّم ثلاثة أنفس»[۶].

ابویعلی خلیلی او را ثقه می­داند و می­گوید نسب به او اتفاق نظر است و حافظین از او رضایت دارند و روایت او را در کتب صحیح خود بیان کرده­اند:

«ثقة متفق عليه، رضيه الحفاظ وأخرجوه في صحيحهم؛ أبو بكر الإسماعيلي، وأبو علي النيسابوري، وابن عدي، وابن المقرئ، وأبو منصور القزويني»[۷].

ذهبی در سیر اعلام النبلاء تعابیری چون امام و حافظ درباره او به کار می­برد:

«الإمام، الحافظ، شيخ الإسلام، أبو يعلى أحمد بن عليّ بن المثنّى بن يحيى بن عيسى بن هلال التّميميّ، الموصليّ، محدّث الموصل، وصاحب (المسند) و (المعجم)»[۸].

حتی ادعای اجماع بر وثاقت او گردیده است:

«قال أبو موسى المدينيّ: أخبرنا هبة الله الأبرقوهيّ عمّن ذكره: أنّ والد أبي عبد الله بن مندة رحل إلى أبي يعلى، وقال له: إنّما رحلت إليك لإجماع أهل العصر على ثقتك وإتقانك»[۹].

دارقطنی نیز او را توثیق کرده و می­گوید:

«وقال السّلميّ: سألت الدّارقطنيّ عن أبي يعلى، فقال: ثقة، مأمون»[۱۰].

حافظ عبدالغنی او را ثقه و ثبت می­داند:

«أبو يعلى أحد الثّقات الأثبات»[۱۱].

و مسلمة نیز او را صدوق می­داند و می­گوید:

«كان متقدما في الرواية صدوقا»[۱۲].

یزید بن محمد ازدی می­گوید او اهل صدق، امانت، دین و بردباری بود، در روز مرگ او بیشتر بازار تعطیل شد و جمعیت فراوانی برای تشیع او حاضر شدند:

«من أهل الصّدق والأمانة والدّين والحلم. غلقت أكثر الأسواق يوم موته، وحضر جنازته من الخلق أمر عظيم. وكان عاقلا حليما صبورا، حسن الأدب»[۱۳].

ابوعمرو ابن حمدان می­گوید: ابویعلی در راه خدا و برای رضای خدا حدیث نقل می­کرد ولی حسن بن سفیان برای کسب درآمد. لذا او را برتر از حسن بن سفیان می‌دانست:

«وذكر أبا يعلى [عند أبي عمرو بن حمدان] ففضّله على الحسن بن سفيان، فقيل له: كيف تفضله على الحسن بن سفيان ومسند الحسن أكبر، وشيوخه أعلى؟ قال: لأنّ أبا يعلى كان يحدّث احتسابا، والحسن كان يحدّث اكتسابا»[۱۴].

اسماعیل بن محمد مسند او به دریایی که محل جمع همه نهرهاست تشبیه کرده است:

«وقال ابن السّمعانيّ: سمعت إسماعيل بن محمد بن الفضل الحافظ يقول: قرأت المسانيد مثل ” مسند العدنيّ ” وأحمد بن منيع، وهي كالأنهار، و” مسند أبي يعلى ” كالبحر يكون مجتمع الأنهار»[۱۵].

از این تعابیر کاملا مشخص است که ابویعلی موصلی از معتمدین و موثقین نزد اهل تسنن است و فردی صدوق است که روایات او کاملا پذیرفته و مقبول نزد خصم است.

محمّد بن عبّاد المكي

محمد بن عبّاد بن الزِّبرِقان المكّي.

نظر عالمان جرح و تعدیل اهل تسنن

این راوی از راویان اصح کتب اهل تسنن بعد از قرآن یعنی بخاری و مسلم است و همچنین وی استاد بخاری و مسلم بوده است، ذهبی می­نویسد:

«وعنه: البخاري، ومسلم، والترمذي، والنسائي، وابن ماجه، وعثمان بن خرزاذ، وعبد الله بن أحمد بن حنبل، ومحمد بن يحيى بن منده، وموسى بن هارون، والبغوي، وأبو يعلى، وخلق»[۱۶].

ذهبی نقل می‌کند که ابن معین درباره او عبارت “لابأس به” گفته است. این عبارت نزد ابن معین اصطلاح برای توثیق است، و همچنین از احمد نقل می­کند که حدیث او را حدیث اهل صدق دانسته است:

«قال ابن معين: لا بأس به. وقال أحمد: حديثه حديث أهل الصدق»[۱۷].

و بار دیگر احمد می­گوید صدق و راستگویی او در قلبم واقع شده است:

«وسمعته مرة أخرى ذكره، فقال: ‌يقع ‌في ‌قلبي ‌أنه صدوق»[۱۸].

و همچنین ابن حبان نام او را در کتاب الثقات خود ذکر کرده است[۱۹].

و همچنین ابن حجر نقل می­کند که صالح جزره گوید لابأس به و ابن قانع نیز او را توثیق کرده است:

«وقال صالح جزرة: لا بأس به. وقال ابن قانع: كان ثقة»[۲۰].

و عبد الرحمن بن ابی حاتم از قول ابوزرعه نقل می­نمايد كه او نيز گويد لابأس به:

«سمعت أبا زرعة يقول: سألت يحيى بن معين عن محمد بن عباد المكي؟ قال ‌الفتى ‌الذى ‌ينزل الميدان؟ قلت: نعم، قال: لا بأس به»[۲۱].

سمعانی او را از مشاهیر محدثین می­داند و و تصریح می­کند که وی از راویان صحیح بخاری و مسلم است و بزرگان از او روایت نقل کرده­اند:

«وأبو عبد الله ‌محمد ‌بن ‌عباد بن ‌الزبرقان المكيّ، من مشاهير المحدثين، سكن بغداد وحدث عن سفيان بن عيينة … روى عنه البخاري ومسلم بن الحجاج في الصحيحين…»[۲۲].

اتصال سند

در کتب رجالی بیان شده است که ابویعلی موصلی از محمد بن عبّاد روایت نقل کرده است:

«وعنه: البخاري، ومسلم، والترمذي، والنسائي، وابن ماجه،… وأبو يعلى، …»[۲۳].

و همچنین بیان گردیده است که محمد بن عبّاد از ابی­سعید، راوی بعدی این سند روایت نقل کرده است:

«روى عن:… ويعقوب بن الوليد المدني، وأبي سعيد مولى بني هاشم، وأبي صفوان الأموي (م)…»[۲۴].

و همچنین نقل روایت ابویعلی از محمد بن عبّاد و محمد بن عبّاد از أبي سعید، با لفظ حدثنا صورت گرفته است که نقل شخص ثقه با تعبیر “حدّثنا” دال بر اتصال و شنیدن حدیث از راوی بعدی است، و به نوعی دیگر این اتصال ثابت می­گردد.

با توجه به نظراتی که از بزرگان اهل تسنن نقل گردید کاملا مشخص است محمد بن عباد المکی الزبرقانی از محدثین مورد اعتماد و ثقه نزد آنان است و روایات او نزد خصم مورد پذیرش و صحیح است.

ابو سیعد

أبو سعيد عبد الرّحمن بن عبد الله مولى بني هاشم.

نظر عالمان جرح و تعدیل اهل تسنن

بزرگانی مثل احمد او را توثیق کرده­اند و از او روایت نیز نقل کرده است:

«وعنه: أحمد بن حنبل، وعليّ بن محمد الطّنافسيّ، وأبو قدامة عبيد الله بن سعيد، ومحمد بن يحيى العدنيّ، وآخرون. وثّقه أحمد وغيره»[۲۵].

ابن معین، ابوحاتم رازی و طبرانی داو را توثیق و تعدیل کرده­اند:

«وعثمان بن سعيد الدارمي عن يحيى بن معين: ثقة. وقال أبو حاتم: كان أحمد بن حنبل يرضاه، وما كان به بأس. وقال أبو القاسم الطبراني: ثقة، روى عنه أحمد وأثنى عليه»[۲۶].

بغوی و دار القطنی نیز او را توثیق کرده­اند[۲۷].

و ابن شاهین نیز او را در کتاب الثقات خود ذکر کرده است[۲۸].

اتصال سند

ابن ابی حاتم می­نويسد:

«صدقة ‌بن ‌الربيع الزرقي روى عن عمارة بن غزية روى عنه أبو سعيد مولى بني هاشم»[۲۹].

وقتی بزرگانی مثل ابن معین و احمد بن حنبل و بغوی و دار قطنی او را توثیق کرده­اند دیگر جایی برای طعن و جرح باقی نمی­ماند و قطعا روایات او در بین اهل تسنن مورد قبول و پذیرش خواهد بود.

صدقة بن الربيع

صدقة ‌بن ‌الربيع الزرقي.

نظر عالمان جرح و تعدیل اهل تسنن

ابن ابی حاتم نیز او را بدون هیچ جرح و طعنی در کتاب الجرح و التعدیل ذکر کرده است:

«صدقة ‌بن ‌الربيع الزرقي روى عن عمارة بن غزية روى عنه أبو سعيد مولى بني هاشم»[۳۰].

ابن قطلوبغا او را در کتاب الثقات ذکر کرده است:

«صدقة بن الربيع. يروي عن عمارة بن غزية. روى عنه أبو سعيد مولى بني هاشم»[۳۱].

و همچنین ابن حبان نام او را در کتاب الثقات ذکر کرده است[۳۲].

هیثمی نیز تصریح به وثاقت او می­کند و می­گوید:

«رواه أبو يعلى، ورجاله رجال الصّحيح غير ‌صدقة ‌بن ‌الرّبيع، وهو ثقة»[۳۳].

محمد بن محمد درویش الحوت نیز ضمن حدیثی او را توثیق می­کند:

«رجاله رجال الصّحيح غير ‌صدقة ‌بن ‌الرّبيع، وهو ثقة»[۳۴].

صدقة بن الربیع از راویان کتاب “ الأحاديث المختارة أو المستخرج من الأحاديث المختارة مما لم يخرجه البخاري ومسلم في صحيحيهما” مقدسی است[۳۵].

اتصال سند

ابن ابی حاتم می­نويسد:

«صدقة ‌بن ‌الربيع الزرقي روى عن عمارة بن غزية»[۳۶].

این راوی هم مورد توثیق بزرگان اهل تسنن است و نسبت به این راوی نیز هیچ جرحی این روایت وجود ندارد و از راویان احادیث کتبی است که شرط کرده­اند احادیث صحیح را جمع آوری کنند، پس کاملا مورد پذیرش و مقبول نزد خصم است.

عمارة بن غزیة

عمارة بن غزيّة بن الحارث الأنصاريّ، الخزرجيّ، البخاريّ، المازنيّ، المدنيّ.

نظر عالمان جرح و تعدیل اهل تسنن

ذهبی او را در کتب خود توثیق کرده و می­نویسد:

«عمارة بن غزية: ثقة مشهور»[۳۷].

«أحد الثّقات»[۳۸]. «مدنيّ مشهور ثقة»[۳۹].

همچنین ابن سعد او را توثیق کرده است:

«ثقة، كثير الحديث»[۴۰].

مسلم نیز به روایت او احتجاج کرده است[۴۱].

و همچنین بخاری به روایات او استشهاد کرده است[۴۲].

علاء الدین نیز او را ثقه دانسته و گوید:

«وهو ثقة»[۴۳].

همچنین ابن حبان و ابن شاهین او را در کتاب ثقاتشان ذکر کرده­اند[۴۴].

و احمد بن حنبل نیز او را توثیق کرده است، عبد الرحمن بن ابی حاتم می­گوید:

«أنا عبد اللّه بن أحمد بن محمّد بن حنبل فيما كتب إليّ، قال: سألت أبي عن ‌عمارة ‌بن ‌غزية؟ فقال: ثقة»[۴۵].

و همچنین از یحیی بن معین نقل می‌کند که وی صالح است:

«ذكره أبي عن إسحاق بن منصور عن يحيى بن معين، قال: ‌عمارة ‌بن ‌غزية صالح»[۴۶].

و از پدرش ابو حاتم رازی نیز نقل کرده که گفته است او صدوق بوده و ایرادی به احادیثش نیست:

«قال: سألت أبي عن ‌عمارة ‌بن ‌غزية؟ فقال: ما بحديثه بأس، كان صدوقاَ»[۴۷].

و ابوزرعه نیز او را توثیق می­نماید، عبد الرحمن در این باره می­گوید:

«سئل أبو زرعة عن ‌عمارة ‌بن ‌غزية؟ فقال مدينى ثقة»[۴۸].

دارقطنی نیز این راوی را به صراحت توثیق کرده است:

«لم يلحق عمارة بن غزية أنسا وهو ثقة»[۴۹].

و عجلی نیز او را توثیق کرده و می­گوید:

«عمارة ‌بن ‌غزيّة ثقة»[۵۰].

نسائی نیز در ترجمه او گفته:

«وقال النّسائي: ليس به بأس»[۵۱].

اتصال سند:

ابن حجر در تهذیب التهذیب بر روایتگری او از عبد الرحمن بن ابی سعید خدری تصریح دارد:

«روى عن أنس بن مالك وأبيه غزية بن الحارث …ونعيم المجمر ويحيى بن عمارة بن أبي حسن وسعيد بن الحارث الأنصاري وعبد الرحمن بن أبي سعيد الخدري…»[۵۲].

همانطور که از اقوال نقل شده مشخص است، این راوی نیز نزد بزرگان جرح و تعدیل اهل تسنن مورد اعتماد و وثاقت است و با توثیق این بزرگان، رد و تضعیف این راوی هیچ مستند قابل قبولی ندارد.

عبد الرحمن بن ابی سعید

عبد ‌الرّحمن بن سعد بن مالك بن سنان الأنصاريّ الخزرجي.

نظر عالمان جرح و تعدیل اهل تسنن

نسائی اين راوی را توثيق كرده است:

«وثّقه النّسائي»[۵۳].

ذهبی در الکاشف او را به صراحت توثیق کرده است:

«عبد ‌الرحمن بن ‌أبي ‌سعيد ‌الخدري، عن: أبيه وأبي حميد، وعنه: ابناه ربيح وسعيد وزيد بن أسلم، ثقة»[۵۴].

ابن حبان نیز اين راوی را در الثقات ذكر كرده است[۵۵].

و بخاری در صحیح خود به روایت او استشهاد کرده است و در کتاب الادب نیز از او روایت نقل کرده است، مزی می­گوید:

«استشهد به البخاريّ في “الصحيح”، وروى له في “الأدب»[۵۶].

نووی شارح صحیح مسلم نیز وی را به صراحت توثیق کرده است:

«وهو ثقة»[۵۷].

اتصال سند:

ذهبی نوشته است که او از پدرش یعنی ابو سعید خدری روایت نقل کرده است:

«عن: أبيه، وأبي حميد السّاعدي»[۵۸].

این راوی که از تابعین است نیز مورد توثیق و اعتماد عالمان جرح و تعدیل اهل تسنن قرار گرفته و روایات او نیز مقبول و صحیح است.

ابو سعید خدری

سعد بن مالك بن سنان بن عبيد أبو سعيد الخدري الأنصاري الخزرجي.

ذهبی او را امام می­خواند و اینگونه معرفی می­نماید:

«الإمام، المجاهد، مفتي المدينة، سعد بن مالك بن سنان بن ثعلبة»[۵۹].

وی از اصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله است بنابراین با توجه به مبانی اهل تسنن نیاز به بررسی ندارد.

ذهبی در تاریخ الاسلام او را از بزرگان و فضلاء صحابه می­داند:

«صاحب رسول اللّه صلّى اللّه عليه وسلّم. كان من فضلاء الصّحابة بالمدينة. وهو سعد بن مالك بن سنان بن ثعلبة بن عبيد الأنصاريّ الخزرجيّ الخدريّ»[۶۰].

ابو نعیم در معرفة الصحابه می­گوید:

«سعد بن مالك بن سنان وقيل: ابن عبيد بن ثعلبة بن عبد بن الأبجر بن عوف بن الحارث بن الخزرج، أبو سعيد الخدريّ، كان يسكن المدينة، وبها توفّي يوم الجمعة سنة أربع وسبعين، وله عقب، ودفن بالبقيع وهو ابن أربع وتسعين سنة، كان يحفي شاربه ويصفّر لحيته»[۶۱].

با توجه به عدالت این راوی نیاز به بررسی ندارد.

نتیجه

با توجه به اینکه تمام راویان این حدیث ثقه هستند، از این رو این روایت صحیح و مقبول است. و خصم ملزم است به این کلام رسول الله صلی الله علیه و آله گوش فرا دهد و از خلیفه و جانشین بلافصل او که همواره همراه با حق است و از حق جدا نمی­گردد تبعیت کند، زیرا که تنها اوست که با حق توأم است بلکه حق با او توأم است. و تنها اوست که بشریت را به هدایت و کمال می­رساند.

پی‌نوشت‌ها

[۱]. ابی یعلی، مسند أبي يعلى الموصلي (۲/ ۳۱۸).

[۲]. ذهبی، تاريخ الإسلام ت بشار (۷/ ۱۱۳).

[۳] . ذهبی، تاريخ الإسلام ت بشار (۷/ ۱۱۳).

[۴]. ذهبی، تاريخ الإسلام ت بشار (۷/ ۱۱۳).

[۵]. ابن قطلوبغا، الثقات ممن لم يقع في الكتب الستة (۱/ ۴۳۰).

[۶]. ذهبی، تاريخ الإسلام ت بشار (۷/ ۱۱۳).

.[۷] ابن قطلوبغا، الثقات ممن لم يقع في الكتب الستة (۱/ ۴۳۱).

[۸]. ذهبی، سير أعلام النبلاء ط الرسالة (۱۴/ ۱۷۴).

[۹]. ذهبی، سير أعلام النبلاء ط الرسالة (۱۴/ ۱۷۷).

[۱۰]. ذهبی، سير أعلام النبلاء ط الرسالة (۱۴/ ۱۷۷).

[۱۱]. ذهبی، سير أعلام النبلاء ط الرسالة (۱۴/ ۱۷۹).

[۱۲]. ابن قطلوبغا، الثقات ممن لم يقع في الكتب الستة (۱/ ۴۳۱).

[۱۳] . ذهبی، تاريخ الإسلام ت بشار (۷/ ۱۱۳).

[۱۴]. ذهبی، تاريخ الإسلام ت بشار (۷/ ۱۱۳).

[۱۵]. ذهبی، تاريخ الإسلام ت بشار (۷/ ۱۱۳).

[۱۶]. ذهبی، تاريخ الإسلام ت بشار (۵/ ۹۲۰) و خطیب بغدادی، تاريخ بغداد ت بشار (۳/ ۶۵۱) و مزی، تهذيب الكمال في أسماء الرجال (۲۵/ ۴۳۶) و ذهبی، الكاشف (۲/ ۱۸۴).

[۱۷]. ذهبی، تاريخ الإسلام ت بشار (۵/ ۹۲۰) و مزی، تهذيب الكمال في أسماء الرجال (۲۵/ ۴۳۸).

[۱۸]. خطیب بغدادی، تاريخ بغداد ت بشار (۳/ ۶۵۱) و ابن حجر، تهذيب التهذيب (۹/ ۲۴۴).

[۱۹]. مزی، تهذيب الكمال في أسماء الرجال (۲۵/ ۴۳۸) و ابن حجر، تهذيب التهذيب (۹/ ۲۴۴).

[۲۰]. ابن حجر، تهذيب التهذيب (۹/ ۲۴۵).

[۲۱]. ابوحاتم، الجرح والتعديل لابن أبي حاتم» (۸/ ۱۴) و ابن حجر، تهذيب التهذيب (۹/ ۲۴۴).

[۲۲]. سمعانی، الأنساب للسمعاني (۱۲/ ۴۱۷).

[۲۳]. تاريخ الإسلام – ت بشار (۵/ ۹۲۰).

[۲۴]. مزی، تهذيب الكمال في أسماء الرجال (۲۵/ ۴۳۶).

[۲۵]. ذهبی، تاريخ الإسلام ت بشار (۴/ ۱۲۶۵) و ابن ابی حاتم، الجرح والتعديل لابن أبي حاتم (۵/ ۲۵۴) و ابن حجر، تهذيب التهذيب (۶/ ۲۰۹).

[۲۶]. مزی، تهذيب الكمال في أسماء الرجال (۱۷/ ۲۱۹) و ابن ابی حاتم، الجرح والتعديل لابن أبي حاتم (۵/ ۲۵۴) و ابن حجر، تهذيب التهذيب (۶/ ۲۰۹).

[۲۷]. ابن حجر، تهذيب التهذيب (۶/ ۲۰۹).

[۲۸]. تاريخ أسماء الثقات (ص۱۴۷).

[۲۹]. ابن ابی حاتم، الجرح والتعديل لابن أبي حاتم (۴/ ۴۳۳).

[۳۰]. ابن ابی حاتم، الجرح والتعديل لابن أبي حاتم (۴/ ۴۳۳).

[۳۱]. ابن قطلوبغا، الثقات ممن لم يقع في الكتب الستة (۵/ ۳۲۰).

[۳۲]. ابن حبان، الثقات لابن حبان (۸/ ۳۱۹).

[۳۳]. هیثمی، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد (۱۰/ ۲۵۶) و سیوطی، جامع الأحاديث (۱۹/ ۷۵ بترقيم الشاملة آليا).

[۳۴]. محمد درویش الحوت، أسنى المطالب في أحاديث مختلفة المراتب (ص۲۴۹).

[۳۵]. مناوی، فيض القدير (۵/ ۴۶۱).

[۳۶]. ابن ابی حاتم، الجرح والتعديل لابن أبي حاتم (۴/ ۴۳۳).

[۳۷]. ذهبی، من تكلم فيه وهو موثق ت أمرير (ص: ۱۴۲).

[۳۸]. ذهبی، سير أعلام النبلاء ط الرسالة (۶/ ۱۳۹).

[۳۹]. ذهبی، تاريخ الإسلام ت بشار (۳/ ۷۱۰) و ذهبی، سير أعلام النبلاء ط الرسالة (۶/ ۱۳۹).

[۴۰]. ذهبی، سير أعلام النبلاء ط الرسالة (۶/ ۱۳۹) و ذهبی، سير أعلام النبلاء ط الرسالة (۶/ ۱۳۹) و ابن حجر، تهذيب التهذيب (۷/ ۴۲۳).

[۴۱]. ذهبی، سير أعلام النبلاء ط الرسالة (۶/ ۱۳۹).

[۴۲]. ذهبی، سير أعلام النبلاء ط الرسالة (۶/ ۱۳۹).

[۴۳]. علاء الدین، إكمال تهذيب الكمال (۱۰/ ۲۳).

[۴۴]. علاء الدین، إكمال تهذيب الكمال (۱۰/ ۲۳).

[۴۵]. ابن ابی حاتم، الجرح والتعديل لابن أبي حاتم (۶/ ۳۶۸) و ابن حجر، تهذيب التهذيب (۷/ ۴۲۳).

[۴۶]. ابن ابی حاتم، الجرح والتعديل لابن أبي حاتم (۶/ ۳۶۸) و ابن حجر، تهذيب التهذيب (۷/ ۴۲۳).

[۴۷]. ابن ابی حاتم، الجرح والتعديل لابن أبي حاتم (۶/ ۳۶۸) و ابن حجر، تهذيب التهذيب (۷/ ۴۲۳).

[۴۸]. ابن ابی حاتم، الجرح والتعديل لابن أبي حاتم (۶/ ۳۶۸) و ابن حجر، تهذيب التهذيب (۷/ ۴۲۳).

[۴۹]. ابن حجر، تهذيب التهذيب (۷/ ۴۲۳).

[۵۰]. العجلی، الثقات للعجلي ت البستوي (۲/ ۱۶۳).

[۵۱]. مزی، تهذيب الكمال في أسماء الرجال (۲۱/ ۲۶۱).

[۵۲]. ابن حجر، تهذيب التهذيب (۷/ ۴۲۲).

[۵۳]. ذهبی، تاريخ الإسلام ت بشار (۳/ ۲۷۰) و مزی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال (۱۷/ ۱۳۵) و صفدي، الوافي بالوفيات (۱۸/ ۸۹).

[۵۴]. ذهبی، الكاشف (۱/ ۶۲۹).

[۵۵]. ابن حبان، الثقات (۵/ ۷۷).

[۵۶]. مزی، تهذيب الكمال في أسماء الرجال (۱۷/ ۱۳۵).

[۵۷]. نووی، تهذیب الاسماء و اللغات (۱/ ۲۹۶).

[۵۸]. ذهبی، تاريخ الإسلام ت بشار (۳/ ۲۷۰) و ذهبی، الكاشف (۱/ ۶۲۹).

[۵۹]. ذهبی، سير أعلام النبلاء ط الرسالة (۳/ ۱۶۸).

[۶۰]. ذهبی، تاريخ الإسلام ت بشار (۲/ ۸۹۵).

[۶۱]. ابو نعیم، معرفة الصحابة لأبي نعيم (۳/ ۱۲۶۰).

منابع و مآخذ

أسنى المطالب في أحاديث مختلفة المراتب، محمد بن محمد درويش، أبو عبد الرحمن الحوت الشافعي (ت ١٢٧٧هـ)، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا، دار الكتب العلمية – بيروت، ١٤١٨ هـ -١٩٩٧م.

إكمال تهذيب الكمال في أسماء الرجال، علاء الدين مُغْلطاي بن قليج بن عبد الله البكجري الحنفي (٦٨٩ – ٧٦٢ هـ)، تحقیق: أبو عبد الرحمن عادل بن محمد – أبو محمد أسامة بن إبراهيم، الفاروق الحديثة للطباعة والنشر، ١٤٢٢ هـ‍‍ – ٢٠٠١ م.

الأنساب، عبد الكريم بن محمد بن منصور التميمي السمعاني المروزي، أبو سعد (ت ٥٦٢هـ)، تحقیق: عبد الرحمن بن يحيى المعلمي اليماني وغيره، مجلس دائرة المعارف العثمانية، حيدر آباد، ١٣٨٢ هـ – ١٩٦٢ م.

تاريخ أسماء الثقات، أبو حفص عمر بن أحمد بن عثمان بن أحمد بن محمد بن أيوب بن أزداذ البغدادي المعروف بـ ابن شاهين (ت ٣٨٥هـ)، تحقیق: صبحي السامرائي، الدار السلفية – الكويت، ١٤٠٤هـ – ١٩٨٤م.

تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام، شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان الذهبي (ت ٧٤٨ هـ)، محقق: الدكتور بشار عوّاد معروف، دار الغرب الإسلامي – بيروت، ١٤٢٤ هـ – ٢٠٠٣ م.

تاريخ بغداد، أبو بكر أحمد بن علي بن ثابت بن أحمد بن مهدي الخطيب البغدادي (ت ٤٦٣هـ)، تحقیق: الدكتور بشار عواد معروف، دار الغرب الإسلامي – بيروت، ١٤٢٢هـ – ٢٠٠٢ م.

تقريب التهذيب، أبو الفضل أحمد بن علي بن محمد بن أحمد بن حجر العسقلاني (ت ٨٥٢هـ)، تحقیق: محمد عوامة، دار الرشيد – سوريا، ١٤٠٦ هـ – ١٩٨٦م.

تهذيب التهذيب، أبو الفضل أحمد بن علي بن محمد بن أحمد بن حجر العسقلاني (ت ٨٥٢هـ)، مطبعة دائرة المعارف النظامية، الهند، ١٣٢٦هـ.

تهذيب الكمال في أسماء الرجال، يوسف بن عبد الرحمن بن يوسف، أبو الحجاج، جمال الدين ابن الزكي أبي محمد القضاعي الكلبي المزي (ت ٧٤٢هـ)، محقق: د. بشار عواد معروف، مؤسسة الرسالة – بيروت، ١٤٠٠ – ١٩٨٠م.

الثقات ممن لم يقع في الكتب الستة (يُنشر لأول مرة على نسخة خطية فريدة بخطِّ الحافظ شمس الدين السَّخاوي المتوفى سنة ٩٠٢ هـ)، أبو الفداء زين الدين قاسم بن قُطْلُوْبَغَا السُّوْدُوْنِي (نسبة إلى معتق أبيه سودون الشيخوني) الجمالي الحنفي (ت ٨٧٩هـ)، تحقيق: شادي بن محمد بن سالم آل نعمان، مركز النعمان للبحوث والدراسات الإسلامية وتحقيق التراث والترجمة صنعاء، اليمن، ١٤٣٢ هـ – ٢٠١١ م.

الثقات، محمد بن حبان بن أحمد بن حبان بن معاذ بن مَعْبدَ، التميمي، أبو حاتم، الدارمي، البُستي (ت ٣٥٤ هـ)، دائرة المعارف العثمانية بحيدر آباد الدكن الهند، ١٣٩٣ ه‍ – ١٩٧٣م.

جامع الأحاديث (ويشتمل على جمع الجوامع للسيوطى والجامع الأزهر وكنوز الحقائق للمناوى، والفتح الكبير للنبهانى)، عبد الرحمن بن أبي بكر، جلال الدين السيوطي (ت ٩١١هـ)، ضبط نصوصه وخرج أحاديثه: فريق من الباحثين بإشراف د على جمعة (مفتي الديار المصرية)، طبع على نفقة: د حسن عباس زكى.

الجرح والتعديل، أبو محمد عبد الرحمن بن محمد بن إدريس بن المنذر التميمي، الحنظلي، الرازي ابن أبي حاتم (ت ٣٢٧هـ)، طبعة مجلس دائرة المعارف العثمانية – بحيدر آباد الدكن – الهند، دار إحياء التراث العربي – بيروت، ١٢٧١ هـ ١٩٥٢ م.

ذكر أسماء من تكلم فيه وهو موثق، شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَايْماز الذهبي (ت ٧٤٨هـ)، تحقیق: محمد شكور بن محمود الحاجي أمرير المياديني، مكتبة المنار – الزرقاء، ١٤٠٦هـ – ١٩٨٦م.

سير أعلام النبلاء، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان الذهبي (ت ٧٤٨ هـ)، تحقيق: مجموعة من المحققين بإشراف الشيخ شعيب الأرناؤوط، تقديم: بشار عواد معروف، مؤسسة الرسالة، ١٤٠٥ هـ – ١٩٨٥ م.

فيض القدير شرح الجامع الصغير، زين الدين محمد المدعو بعبد الرؤوف بن تاج العارفين بن علي بن زين العابدين الحدادي ثم المناوي القاهري (ت ١٠٣١هـ)، المكتبة التجارية الكبرى – مصر، ١٣٥٦ هـ.

الكاشف في معرفة من له رواية في الكتب الستة، شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَايْماز الذهبي (ت ٧٤٨هـ)، تحقیق: محمد عوامة أحمد محمد نمر الخطيب، دار القبلة للثقافة الإسلامية – مؤسسة علوم القرآن، جدة، ١٤١٣ هـ – ١٩٩٢ م.

مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، أبو الحسن نور الدين علي بن أبي بكر بن سليمان الهيثمي (ت ٨٠٧هـ)، تحقیق: حسام الدين القدسي، مكتبة القدسي، القاهرة، ١٤١٤ هـ، ١٩٩٤ م.

مسند أبي يعلى، أبو يعلى أحمد بن علي بن المثُنى بن يحيى بن عيسى بن هلال التميمي، الموصلي (ت ٣٠٧ هـ)، تحقیق: حسين سليم أسد [ت ١٤٤٣ هـ]، دار المأمون للتراث – دمشق، ١٤٠٤ – ١٩٨٤م.

معرفة الثقات من رجال أهل العلم والحديث ومن الضعفاء وذكر مذاهبهم وأخبارهم، أبو الحسن أحمد بن عبد الله بن صالح العجلى الكوفى (ت ٢٦١هـ)، تحقیق: عبد العليم عبد العظيم البستوي، مكتبة الدار – المدينة المنورة – السعودية، ١٤٠٥هـ – ١٩٨٥م.

معرفة الصحابة، أبو نعيم أحمد بن عبد الله بن أحمد بن إسحاق بن موسى بن مهران الأصبهاني (ت ٤٣٠هـ)، تحقيق: عادل بن يوسف العزازي، دار الوطن للنشر، الرياض، ١٤١٩ هـ – ١٩٩٨ م.

الوافي بالوفيات، صلاح الدين خليل بن أيبك بن عبد الله الصفدي (ت ٧٦٤هـ)، تحقیق: أحمد الأرناؤوط وتركي مصطفى، دار إحياء التراث – بيروت، ١٤٢٠هـ- ٢٠٠٠م.

Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp
مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

dsfsdgb3 (2)